سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب بخش اول

 

ای خواهر مسلمان چه  کسی تو را به حجاب امر نموده است؟

از شیخ محمد صالح العثیمین رحمه الله

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی أشرف المرسلین
نبینا محمد وعلى آله وصحبه وسلم.

خواهر مسلمان! چه کسی تو را
به حجاب امر نموده است؟

تا این مقاله را نخوانده ای هرگز تعجب
مکن:

دانشجوی دختری از یکی از دوستانش خواست
تا برای مناقشه رساله فوق لیسانس که در حضور استادان مرد انجام میشد با او وارد
جلسه امتحان شود اما دوست او جواب داد: «فلانی آیا نمیدانی که در قرن بیستم زندگی
میکنیم»؟!!

 خانم پزشکی در یکی از بیمارستانها هنگامی که لباس پزشکی بتن
کرد, از لباس حیا عریان شد, و با کشف رخسار و موی سر و کوتاه کردن دامن به این شکل
جدید خوش آمد کفت: گویا اینکه از ضروریات شغل پزشکی این است که زن دین خود را بدور
انداخته و لباس حیا و عفت را از تن بدر آورد.

?به دیدار
بعضی از نزدیکان خود رفتم، آنان از کسانی بودند که حشمت و ستر و حجاب خود را حفظ
می کردند. اما بیکباره راننده همانند یکی از افراد خانواده به اتاق وارد شد. و
آنان نیز هیچ عکس العملی از خود نشان ندادند انگار راننده نیز عضوی از افراد آنها
است.

خواهر من!

آیا فکر می کنی که این زنان می دانند چرا حجاب به تن کرده اند؟
واقع حال آنان بر این مسئله دلالت می کند که آنها بر حجاب به عنوان عادتی از عادات
مجتمع می نگرند که آن را از مادر با حجاب خود به ارث برده، و در پوشیدن آن به
اوامر پدرانشان که آنان را حجاب دستور می دهند گردن نهاده اند. و می پندارند که
حجاب رسم
و عادتی دیرینه است که باید بر حفظ آن
کوشید.

آیا این زن هرگز از خود سؤال کرده است که
چرا و در اطاعت از چه کسی حجاب به تن کرده است؟

پس بگذارید خودمان جواب این سؤال را
بدهیم. در اطاعت از خداوندی که می فرماید:

?یَا أَیُّهَا
النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ
عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ
وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
?.  (الأحزاب: 59).

(معنی): «ای پیامبر به زنان و دختران خود
و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با جلباب فروپوشند که اینکار برای شناساندن آنها
بهتر بوده و در نتیجه مورد آزار و اذیت قرار نخواهند گرفت و خداوند آمرزنده و
مهربان است».

آیا او نمی داند که در انجام این امر به
فرمان خالق و رازقش و خالق آسمانها و زمین گردن می نهد؟ همانکسی که می داند چه
چیز، خلق را هدایت می کند و چه چیزی آنان را به وادی گمراهی روان می سازد.

?لِّلَّهِ ما
فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ
? (البقرة: 284).

(معنی): «آنچه در آسمانها و زمین است همه
ملک خداوند است».

خواهر من! خالق تو خداوند یکتا است که:

?ذَلِکُمُ
اللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ
وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ
?. (البقرة: 102).

(معنی): «او است پروردگار شما که جز او
هیچ الهی نیست و او خالق همه چیز است پس او را عبادت کنید و او بر همه چیز وکیل
است».

و او است که نعمتش را بر تو ارزانی
داشته:

?وَمَا بِکُم
مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ? (النحل: 53).

(معنی): «و هر نعمت که شما دارید از
خداوند است و اوست که سر انجام تو را می میراند».

?وَجَاءتْ
سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ
?. (ق: 19).

(معنی): «و آنگه و عذاب و سختی مرگ فرا
رسید. آن همان چیزی است که همیشه از آن می گریختی».

و او است که می فرماید:

?یَوْمَ
نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا
* وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا?. (مریم: 85- 86).

(معنی): «روزیکه متقیان را با عزت و
کرامت بسوی خداوند رحمان می بریم و مجرمین را پیاده و تشنه بسوی جهنم می رانیم».

و حاکم و فرمانروای آن روز مهیب و هولناک
او است. همانروزی که:

?یَوْمَ
تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ
حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَى وَمَا هُم بِسُکَارَى وَلَکِنَّ
عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ
?. (الحج: 2).

(معنی): «هنگامیکه زلزله روز قیامت را
ببینید هر زن شیرده، نوزاد خود را رها ساخته و هر زن آبستنی آنچه را که در رَحِم
دارد بیافکند. و در آنروز مردم را مست و دیوانه وار می بینی. در حالیکه آنها مست
نیستند. اما (علت مستی آنها این است که) عذاب الله تعالی بسیار شدید و هولناک است.

و هم او است که می فرماید:

?یَوْمَ
نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِیدٍ
* وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ
لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ
?. (ق: 30- 31).

(معنی): «روزی که به جهنم می گوئیم آیا
پر شده ای؟ و جهنم می گوید: آیا بازهم هست؟ و در آنروز بهشت برای متقین نزدیک کرده
می شود».

خواهر مسلمان!

آیا این قول خداوند تعالی را نخوانده ای
که:

?وَقُل
لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا
یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ
عَلَى جُیُوبِهِنَّ
?. (النور:
31).

(معنی): «و به زنان مؤمنه بگو که
چشمانشان را از نگاه ناروا بپوشند و فرج خود را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را
بجز آنچه که قهرا ظاهر میشود آشکار نسازند و سینه و گردن خود را با پوشش سر خود
بپوشانند».

یا آنکه از زینت خود، مگر آنچه را که
امکان پنهان کردنش نیست، همانند ملابسی که هیچ زینت و نمائی ندارد، چیز دیگری را
ظاهر نسازند. یک زن باید پوشش سر خود را بر سینه اش بیاندازد تا سینه و گردن خود
را از انظار پنهان کند. بخاری از عائشه رضی الله عنها اینگونه روایت می کند که
فرمود:

«یَرْحَمُ
اللَّهُ نِسَاءَ الْمُهَاجِرَاتِ الْأُوَلَ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ
وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ شَقَّقْنَ مُرُوطَهُنَّ
فَاخْتَمَرْنَ بِهَا
».

(معنی): «خداوند زنان مهاجرین اول را
رحمت کند. هنگامی که خداوند این آیه را نازل کرد:
?وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ? پارچه های (عبا) خود را پاره کرده و از آن خمار و حجاب ساختند». (این
حدیث را امام بخاری در صحیح خود روایت کرده است).

خواهر من! نگو که ما کجائیم و آنها
کجایند، و چگونه می توان به مرتبه آنان رسید. شاعری می گوید:

فتشبهوا إن لم تکونوا مثلهم = إن
التشبه بالکرام فلاح

(معنی): اگر مانند آنان نیستید لا اقل
خود را به آنان شبیه سازید چون شباهت ورزیدن به کریمان عین رستگاری است.


» نظر

آداب مهمانی

آداب میهمانى از نگاه قرآن
از آنجا که اسلام دینى کامل است و سعادت بشر را تضمین مى نماید پس آداب و رفتار خاصى نیز مورد نظرش مى باشد تا انسان ها با رعایت آن آداب قدم در مسیر سعادت بگذارند. بى شک مهمترین راهنماى سعادت بشر کتاب الهى قرآن است وهر آنچه در این راه لازم است در قران آمده. یکى از جلوه هاى بارز روابط اجتماعى انسان ارتباط و میهمانى است که در قرآن نکات قابل تأملى درباره آن آمده که در این مجال کوتاه به آن مى پردازیم.
حضور بموقع

حاضر شدن در منزل میزبان ابتدایى ترین نکته اى است که هر میهمانى باید بداند. چگونگى حضور و زمان حضور در میهمانى در آیه اى از قرآن مورد توجه قرار گرفته است.
«یاایهاالذین ءامنوا لا تدخلوابیوت النبى إلا أن یوذن لکم إلى طعام غیر ناظرین اناه؛(?) اى کسانى که ایمان آورده اید، داخل اتاق هاى پیامبر نشوید، مگر آن که براى [خوردن] طعام به شما اجازه داده شود، [آن هم] بى آن که در انتظار پخته شدن آن باشید.»
یکى از پیام هاى این فراز از آیه آن است که اگر براى طعام دعوت شدید، پیش از وقت غذا در منزل میزبان حاضر نشوید، به طورى که تا زمان آماده شدن غذا، مدتى طول بکشد، بلکه بموقع به آنجا بروید تا مزاحم اهل خانه نباشید و وقت صاحب خانه، بیش از اندازه اى که تعیین کرده، تلف نشود.
پرهیز از حضور بدون دعوت

یکى از آداب حضور در میهمانى، با دعوت رفتن است. شایسته نیست شخصى بدون دعوت صاحب خانه، بویژه در وقت غذا خوردن به خانه او رود. در ادامه آیه ?? سوره احزاب مى خوانیم: «ولکن إذا دعیتم فادخلوا؛ ولى هنگامى که دعوت شدید داخل گردید.»
این فراز، تنها مختص میهمانى هاى پیامبر نیست. بلکه یک دستور اخلاقى در میهمانى است. شاهد این مدعا، روایاتى است که در این زمینه آمده است.
در وصایاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به امیر مؤمنان (علیه السلام) مى خوانیم: «یا على ثمانیه ان اهینوا فلا یلوموا إلا انفسهم الذاهب الى مائده لم ید ع الیها؛(?) یا على! هشت گروه اند که اگر به آنها اهانت شد، باید تنها خود را ملامت کنند: یکى از آنها کسى [است] که بدون دعوت به سر سفره اى مى نشیند.»
رعایت این مسأله، از یک سو، احترام به میزبان است و از سوى دیگر اطمینان از این که مزاحمتى براى میزبان و خانواده او ایجاد نخواهد شد.
البته قبول دعوت میزبان نیز در فرهنگ اسلامى بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «من الجفاء ان یدعى الرجل الى طعام فلایجیب او یجیب فلا یأکل؛(?) یکى از موارد جفا آن است که انسان را به غذایى دعوت کنند و نپذیرد یا بپذیرد ولى غذا نخورد.»
ورود با اجازه به منزل میزبان

در سوره مبارکه نور آمده است: «یاایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوتا غیره بیوتکم حتى تستأنسوا و تسلموا على أهلها؛(?) اى کسانى که ایمان آورده اید! به خانه هایى که خانه هاى شما نیست داخل نشوید، تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید.»
ابوایوب انصارى از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) درباره معناى «حتى تستأنسوا» سؤال کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود: «اذا جاء الرجل الى باب الدار یسبح و یهلل حتى یعلم اهل الدار انه یرید الدخول فیها؛(?) هنگامى که شخص به در منزل نزدیک مى شود، تسبیح و تهلیل گوید تا اهل خانه بدانند که او قصد داخل شدن دارد.»
در روایت حتى اجازه خواستن شرح داده شده است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «هنگامى که یکى از شما اجازه مى خواهد، باید با «سلام» آغاز کند، زیرا سلام اسمى است از اسماء خداوند عزوجل؛ و باید از پشت در قبل از نگاه کردن به درون خانه، اجازه بگیرد... اجازه خواستن، سه مرتبه است؛... نخستین مرتبه براى آگاه شدن اهل خانه است. در مرتبه دوم، ساکنان خانه آماده مى شوند و در بار سوم، ایشان مختارند که اگر خواستند اجازه دهند و اگر مایل نبودند اجازه ندهند؛ که در آن صورت، میهمان باید برگردد. رسول خدا(صلى الله علیه و آله)، چون به در خانه گروهى مى آمد، قبل از آن که، سه بار با «سلام» آنها را آگاه کند، باز نمى گشت.
سلام کردن به اهل منزل

یکى از زیبا ترین آداب دین، سلام کردن به هنگام ملاقات دیگران است. لطافت معناى این تعبیر، با توجه به آن که نامى از نام هاى خداست و معناى بلندى دارد، دو چندان مى گردد. بخصوص اگر به ویژگى هاى روحى انسان ها توجه شود، ارزش این ادب آشکار تر خواهد شد. چرا که انسان، طبیعتاً موجودى سرکش و خودخواه است. این ادب، به هنگام ورود به منزل میهمان نیز مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم یکى از توصیه ها به میهمان را سلام کردن ذکر کرده است.

«یاایها الذین ءامنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتى تستأنسوا وتسلموا على أهلها؛(?) اى کسانى که ایمان آورده اید! به خانه هایى که خانه هاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید

«ونبئهم عن ضیف ابراهیم اذ دخلوا علیه فقالوا سلما؛(?) و از میهمانان ابراهیم به آنان
خبر ده، هنگامى که بر او وارد شدند و سلام گفتند.»

«فإذا دخلتم بیوتا فسلموا على أنفسکم؛(?) پس چون به خانه هایى [که گفته شد] در آمدید، به یکدیگر سلام کنید.»

چنان که در آیات ?? و ?? سوره حجر مشاهده مى فرمایید، نخستین کلام میهمانان ابراهیم(علیه السلام) که فرشتگان الهى بودند در برخورد با پیامبر خدا، «سلام» عنوان شده است. در این زمینه، روایات فراوان است. سلام کردن، حتى به هنگام ورود به منزل شخصى خود نیز تأکید شده است. به عنوان نمونه، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اذا دخل الرجل منکم بیته فان کان فیه احد یسلم علیهم و ان لم یکن فیه احد فلیقل السلام علینا من عند ربنا یقول الله(??) «تحیة من عندالله مبارکه طیبه؛(??) چون یکى از شما وارد خانه اش شود، اگر کسى در آن بود بر ایشان سلام مى کند و اگر کسى در خانه نبود، باید بگوید: سلام بر ما از جانب پروردگارمان، خداوند مى فرماید: «درود و تحیتى است مبارک و پاک از جانب خداوند.
اجتناب از مزاحمت

میهمان باید توجه داشته باشد که دعوت از او براى مدت محدودى است. لذا نباید بیش از آن در منزل میزبان درنگ کند. این مطلب در قرآن، در مورد رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) آمده است که مسلماً قابل تعمیم نیز مى باشد: «فأذا طعمتم فانتشروا ولا مستئنسین لحدیث إن ذ لکم کان یوذى النبى فیستحى منکم والله لا یستحى من الحق؛(??) و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید بى آن که سرگرم سخن گردید. این [رفتار] شما پیامبر را مى رنجاند [ولى] از شما شرم مى دارد، و حال آن که خدا از حق [گویى] شرم نمى کند.

رعایت کردن حد میهمان، از اصول فرهنگى غنى اسلام است. امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرموده اند: «الضیافه ثلاثه اول یوم حق و الثانى و الثالث جائزه و ما بعد ذلک فانها صدقه بها علیه ثم قال (صلى الله علیه و آله): لا ینزلن احدکم على اخیه حتى یوثمه قیل: یا رسول الله، و کیف یوثمه قال (صلى الله علیه و آله): حتى لایکون عنده ما ینفق علیه؛(??) میهمانى سه [روز] است: روز اول، حق است و روز دوم و سوم بخشش و بعد از آن به راستى صدقه اى است که به او داده مى شود. سپس فرمود: نباید یکى از شما [به عنوان میهمان] بر برادرش وارد شود تا جایى که او را به گناه وادار کند. گفته شد: یا رسول الله! چگونه او را به گناه مى کشاند فرمود: تا آنجا که چیزى براى انفاق به وى نزد او نباشد.
آداب میهمانى دادن

در فرهنگ متعادل و غنى دین اسلام، پذیرایى نیکو از میهمان نیز آداب و توصیه هایى دارد که به برخى از آنها اشاره مى کنیم

تعجیل در تهیه غذا و پذیرایى مناسب

یکى از موارد احترام به میهمان، آن است که پذیرایى از او را به درازا نکشانند و بهترین پذیرایى را از او به عمل آورند. این هر دو دستور را از آیه ?? سوره هود که در مورد میزبانى حضرت ابراهیم(علیه السلام) است مى توان دریافت: «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ؛ و دیرى نپایید که گوساله اى بریان آورد.

این آیه، جریان دو میهمان گرامى حضرت ابراهیم(علیه السلام) که دو فرشته الهى بودند و پذیرایى آن حضرت از ایشان را بیان مى کند. عبارت «فما لبث؛ دیر نپایید» بیانگر سرعت عمل حضرت ابراهیم(علیه السلام) در تهیه غذا و نوع غذا (گوساله بریان) نشانه پذیرایى مناسب حضرت از میهمانان است.

هر دو مورد ذکر شده، به نوعى بزرگداشت میهمان و احترام به اوست. در روایات نیز توصیه هاى ظریفى در مورد پذیرایى از میهمان وارد شده است. از آن جمله این سخن پیامبر (صلى الله علیه و آله): «ان من حق الضیف ان یعد له الخلال؛(??) به راستى، یکى از حقوق میهمان آن است که خلال براى او آماده شود.» دقت و ظرافت این چنین در پذیرایى از میهمان، از سوى پیامبر بزرگ که جهانى را تا ابد تحت تأثیر انقلاب خود قرار داده است، عقل متفکران را خیره مى سازد.
گرامى داشتن میهمان

نکته دیگرى که جریان میزبانى حضرت ابراهیم(علیه السلام) به ما مى آموزد، گرامى داشتن میهمان است. این مطلب را به نحو مستقیم تر در سوره ذاریات مشاهده مى کنیم:

هل أتک حدیث ضیف ابراهیم المکرمین؛(??) آیا خبر میهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید از آنجا که میهمانان حضرت ابراهیم(علیه السلام) با عنوان «مکرمین؛ گرامى داشته شدگان» توصیف شده اند، معلوم است که اکرام میهمان، سنتى نیکو و ادبى جمیل است. این مسئله در روایات ما نیز به نحوه مؤکدى وارد شده است. یکى از توصیه هاى امیر مؤمنان(علیه السلام) در هنگام وفات، به فرزند گرامى اش این بود: «اوصیک یابنى بالصلاة عند وقتها... و اکرام الضیف؛(??) فرزندم تو را به نماز در [ابتداى] وقت آن... و گرامى داشتن میهمان وصیت مى کنم.»

آخرین توصیه ها پیش از مرگ، آن هم از جانب پدرى به فرزندش؛ بویژه پدر و فرزندى که کاملترین انسان ها و وصایاى رسول خدایند، مسلماً ارزشمندترین نکات را در برخواهد داشت.

در روایت دیگرى، امیر المؤمنین(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) نقل کرد که فرمود: «من حق الضیف ان تمشى معه فتخرجه من حریمک الى الباب؛(??) از حقوق میهمان آن است که [هنگام رفتن او] با او راه بروى و او را از حریم خود به سوى در راهنمایى کنى.
» نظر

تصویر ابرار در آیینه قران

در دو شماره گذشته از تصویرسازى به عنوان نوعى بیان سخن گفتیم و در آغاز با نگاهى به آیات سوره مبارکه انسان به بررسى تصاویرى از ایمان و عملکرد ابرار، و ارائه الگوى عملى ایثار، خاندان پاک پیامبر(ص) پرداختیم. سپس با نگرشى جدید در این آیات به سیر تکاملى معرفت و قرب انسان نیکوکار به معبود در طى سه مرحله اشاره داشتیم که در مرحله اول حرکت انسان صالح به نوشیدن پیوسته جام هاى شراب کافور به نشان صبر و ملایمت و سپس آثار و ادامه این تلاش به شکافتن و جارى کردن چشمه که نمود عینى از جوشش و نوآورى و حیات است تصویرسازى و در مرحله دوم ادامه این روند به دریافت شراب زنجبیل به نشان و شور و حرارت عشق به معبود همراه با جلوه هاى زیبایى از نعمت هاى بهشتى با توجه به ظرفیت وجودى و قابلیت هاى هر کس و بالاخره به چشمه سلسبیل رسیدیم و اینک ادامه مطلب:

در مرحله سوم و در ادامه آیات این سوره مبارکه گزارش هاى تصویرى چنان بدیع و دل انگیزى از این بزم بهشتى به تصویر درآمده که شور و شوقى فزاینده مى آفریند و دل به هواى کوى دوست تا اوج ملکوت پر مى کشد. ابتدا سخن از جوانانى است در نهایت زیبایى و طراوت دائمى که خدمت و پذیرایى نیکوکاران را بر عهده دارند، تو گویى در فضایى که آنان خدمت مى کنند مروارید نثار کرده و در هر طرف پراکنده اند. اما سؤال این جاست که علاوه بر بهشت برین آیا مى توان این مرواریدهاى درخشان را تمثیلى از فرشتگانى دانست که در بزم خلوتکده عبادت هاى شبانه و یا تلاش هاى روزانه به خدمت و یارى نیکوکاران مشغولند! خداوند خود فرموده اند: آنان که به ربوبیت پروردگارشان اللّه ایمان آوردند و در این راه پایدارى و استقامت ورزیدند فرشتگان را براى تقویت و پشت گرمى آنان مى فرستیم و در دنیا و آخرت دوستى و همراهى شان را به عهده دارند. البته خدا خود بهتر مى داند.

سپس در یک نمایش کلى از این مهمانى و پذیرایى و جاه و جلال روى سخن مستقیما به پیامبر و نیکوکاران کرده و مى فرمایند: هنگامى که تو نگاه مى کنى آنجا نعمت هاى بى شمار و سلطنتى بزرگ مى بینى. (انسان، آیه 20) گویى با این تصاویر کلى و با جلوه شکوه و عظمت آن نعمت هاى رنگارنگ مشتاقان کوى دوست را براى شرکت در این بزم شاهانه مهیا ساخته و با تصاویرى دیدنى لباس هاى ابریشمى و حریر پرنیان بر قد و بالاى آنان پوشانده و با دستبندهاى نقره اى شفاف و بلورین آنها را آراسته و مهیاى دیدار دوست مى سازد.

آرى آن ربّ رحیمى که تاکنون هدایت رشد و تکامل نیکوکاران را برعهده داشته اکنون پذیرایى از عاشق و شیدا را به اوج اعلى رسانده و در نورباران فیض رحمت بى پایانش خود ساقى است و با دست قدرت خود بدون واسطه از شراب طهورشان مى نوشانند و سرمست جلال و جمال خود مى سازند؛ و این شراب طهور کوثرى پاک و پاک کننده است که جان ها را مى شوید و روح ها را پاکیزه مى گرداند تا سراسر وجود آنان را از همه چیز، جز یاد و عشق معبود و محبوب پاک سازد. در شرح و توجیه این نور باران فیض، باریتعالى با نیکوکاران چنین سخن مى گویند: این پاداش شما بود و این هم از نیکى و پاکى شما و در جهت قدردانى و سپاسگزارى از تلاش و رنجى است که در طلب رضاى معبود خود بدون چشمداشت به اجر و مزد تحمل کردند. البته خداى شکور هرگز نیکى را بدون پاسخ نمى گذارد.

آنها که نیکى و خیر را چون نیکى و خیر است انجام دادند، آنها که انتظار قدردانى و تشکر از کسى نداشتند. آنها که با جام هاى شراب کافور به سرچشمه آن رسیدند و باقیات و صالحاتى دائمى و پیوسته از خود به جاى گذاشتند و آنها که با شور و شوق فناى اللّه شدند اکنون مورد تقدیر پروردگار شکورند و به آنان باید گفت: اینک خوشا حال شما و گواراى جان شما، خوشا عاقبت نیکویتان. امید که در شماره آینده ادامه این مطلب را پى گیریم.
» نظر